مرضیه فروتن
دخترم مرضیه در اردیبهشت ماه در شیراز متولد شد. او کوچکترین فرزند خانواده بود. از کودکی عادت داشت، که من کنار تختخوابش بنشینم و او دست مرا در دستان کوچکش بگیرد تا بخواب رود، بعد از فوت پدرش هم کنار من به همین ترتیب می خوابید و این عادت در تمام سفرهایش به ایران تکرار می شد، اما دیگر هیچوقت دستان ظریف و لطیف او دست مرانمی گیرد و دیگر هیچگاه با نقاشی ها و کاریکاتور های زیبا و پر معنایش دل مرا شاد و مشغول نمی کند.
دیگر مری عزیزم نیست که با دستهای توانایش برایم گیتار و پیانو بنوازد. استاد پیانوی او میگفت: می توانم بگویم که کمتر کسی را به استعداد مرضیه شناختم. مری بدون هیچ اغراقی شاعری زبر دست و نقاشی ماهر بود، و من کجا فکر میکردم که یکی از نقاشی های او زمینه ی آگهی مرگش شود!
پدرش رادر ۱۸ سالگی چند ماه قبل از کنکور سراسری از دست داد بنابراین تصمیم گرفت در همان رشته پدرش، مهندسی اصلاح نباتات، در دانشگاه شیراز تحصیل کند و فوق لیسانس منابع طبیعی را در همان دانشگاه به پایان رساند.
مرضیه رتبه اول دانشگاه شد و می توانست بدون کنکور وارد مقطع دکترا شود، اما در مرحله پایان نامه، حق او را ادا نکردند، به همین علت تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به کانادا برود.
در صورتیکه به ایران و خانواده دلبستگی و علاقه فراوانی داشت، عاشق شیراز، بهار نارنجش، خورشید و هوایش بود. او قبل از سفر به کانادا بعلت انتخاب شدن پوسترعلمی اش در ترکیه، به آن کشور سفر کرد. در کانادا دومین فوق لیسانسش را از دانشگاه کلگری گرفت، و در این مدت برای ارائه مقالات علمی و برگزیده اش به دانشگاه های بالتیمور، سانفرانسیسکو، سن خوزه و کلرادو دعوت شد و سفر کرد. در سفری که به ایران داشت به همراه یک گروه آلمانی به کویر لوت رفت، سفری تحقیقاتی و خطرناک اما خودش می گفت: بنظر من هرکس برای یکبار هم که شده باید به کویر سفر کند، در کویر آب معنا و مفهوم دیگری دارد، باد و سکوت کویر تو را به دنیای دیگری می برد عظمت کویر را باید در غروبش دید، هنگامی که بادهای ملایم شن های کویر رامی رقصاند و تو از دور صدای موسیقی میشنوی، و شب ستاره ها را آنقدر به خودت نزدیک می بینی که انگار می توانی به راحتی به آنها سفر کنی. یکی از اعضای این گروه پس از آسمانی شدنش میگفت مری یکی از بهترین هدیه هایی بود که کشور شما ایران به دنیا هدیه داد.
یکی از رویاهای مری این بود که در تابستان ۲۰۲۰ با استاد و گروهشان به قطب جنوب برود، میگفت آنجا نقطه عطفی برای من خواهد بود، رویایی که هرگز تحقق نیافت.
دانشگاه واترلو در مقطع دکترا به مرضیه فرصتی داد تا بتواند در تخصص دیگری در حوزه محیط زیست (تغییرات آب و هوایی و حفاظت از آبهای متمرکز شده در جهان) ادامه تحصیل دهد. او آخرین مراحل مقطع دکترا را گذرانده بود و خوشحال بود که تا چند ماه دیگر فوق دکترا را شروع خواهد کرد.
مدیر توسعه بخش پیشرفت های علمی دانشکده محیط زیست و جغرافیای دانشگاه واترلو درباره مرضیه عزیزم می گوید : مری یک دانشمند بود ، یک نابغه و یک انسان تاثیر گذار، اما بیش از همه اینها مری یکی از مهمترین افراد اعضای خانواده ما بود، معنای نام خانوادگی اش مهمترین ویژگی شخصیتی اش بود، او به معنای واقعی کلمه فروتن بود و فروتنانه از اشتباهات دیگران می گذشت و آنقدر باهوش، که میتوانم بگویم یکی از خلاق ترین اعضای گروه ما بود، همیشه به مشکلات از زوایای مختلف نگاه میکرد و به دنبال راه های متنوع بود هرگز ندیدم یک مسئله را فقط از یک زاویه نگاه کند، این نگاهش به شخصیتش هم رسیده بود. تمرکز بیشتر مری بر مسئله تامین آب در جهان بود، تحقیقات او از زمین آغاز شده بود و تا مریخ ادامه داشت. او عضو گروه تحقیقات دریاچه های از بین رفته سیاره مریخ بود، بیشتر وقت او در آزمایشگاه اکولوژی و محیط زیست بزرگ شهر و یا دریاچه ویلموت (wilmot) میگذشت.
مری را میتوانیم یکی از اعضای گره خورده با محیط زیست بدانیم، عضویت در برنامه جهانی آب از دیگر فعالیت های او بود ، مری به عنوان یکی از دانشمندان این برنامه جهانی اغلب وقت خود را در دریاچه سان فیش( sun fish)با قایق می گذراند و از حس گرهای میدانی( پهباد ) استفاده می کرد. سنجش از راه دور مدل های عددی اندازه گیری، برای پیش بینی دمای سطح رودخانه و ساختار حرارتی، پوشش یخ و کیفیت آب دریاچه.
دانشگاه واترلو چند روز پس از هشتم ژانویه برای زنده نگه داشتن نام و یاد مرضیه فروتن بورسیه ای تحصیلی بنام او ایجاد کرد، تا نام این دانشجوی نمونه، سخت کوش و نخبه برای همیشه در حافظه دانشجویان دانشگاه واترلو زنده بماند و روح او همیشه در شادی و آرامش باشد.
در دانشگاه هیچکس نمی خواهد باور کند مری رفته است، او که با روشی ابتکاری از طریق نقاشی و اسلاید به آنها تدریس می کرد، دیگر هیچوقت نمی آید، همه ترجیح می دهند او در یکی از سفرها یش به دریاچه، تصمیم گرفته باشد فرمان قایق را بچرخاند و از دریاچه رفته باشد به دریا، بعد هم به اقیانوس اطلس و آرام یا حتی اقیانوس هند، فرقی نمی کند کدام آب یا کدام نقطه از جهان ،همه ترجیح می دهند فکر کنند سرانجام روزی از سفر دریایی و اکتشافی اش باز میگردد، کسی نمی خواهد باور کند مری یکی از ۱۷۶مسافر پرواز PS 752 اکراینی بوده که جان باخته و دیگر قرار نیست برگردد، هیچکس نمیخواهد باور کند، حتی نقاشی ها و کاریکاتور هایی که با دستهای خودش خلق کرده است : دختری با موهای فرفری و لباسهایی راه راه که گاه ،در سیاره ای وگاه، در جنگلی با ابرهای کوچک و بزرگ بالای سرش, دنبال ابرهایی میگردد که شبیه علامت سوالند. کسی باور نمی کند او رفته است حتی ابرهای نقاشی اش .
نویسنده: مادر مرضیه