نباید نوشته میشد
این کتاب نباید نوشته میشد. پرواز پیاس۷۵۲ که ساعت شش و دوازده دقیقهی صبح هجدهم دی ماه از فرودگاه بینالمللی تهران برخاسته بود باید ساعاتی بعد به سلامت در شهر کیاف در اوکراین به زمین مینشست. باید مسافران آن پرواز به خانهی خود میرفتند، پیش آنها که دوستشان دارند و منتظرشان بودند. آن موشکها نباید شلیک میشدند. اما شدند. بعد از آن موشکها زندگی برای بسیاری از آدمها دگرگون شد. خانوادههای مسافران در فضای پیچیدهای از درد و رنج و خشم گرفتار شدند که با سیاست جهانی و روند قضایی در ایران و دنیای بینالملل گره خورده بود. این کتاب که نباید نوشته میشد حکایت رنج و مبارزه است. مبارزه با فراموشی و مبارزه با آنها که دستور شلیک به هواپیمای مسافربری را صادر کردند.