عدالت و پاسخگویی: بمباران پرواز PS752 توسط رژیم در ایران
وبیناری با موضوع عدالت و پاسخگویی رژیم ایران به خاطر جنایت پرواز هواپیمای اوکراینی، در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۹۹ به میزبانی موسسه حقوق بشر رائول والنبرگ برگزار شد. در این وبینار اروین کاتلر وزیر سابق دادگستری کانادا، پیام اخوان بازپرس سابق دادگاه لاهه، رالف گودل مشاور نخستوزیر در مورد ps752 و حامد اسماعیلیون سخنگوی انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز ps752 در مورد ابعاد مختلف این جنایت و روند دادخواهی صحبت کردند.
حامد اسماعیلیون:
ما بازماندگان یک جنایت هستیم. ما مادران و پدرانی سرگردانیم که در فرودگاهها با ژاکتی بچگانه پی فرزندان یا نوههامان میگردیم، ما همسرانی خسته و درهمشکستهایم که دستهگلی در دست آغوش یارمان را در باند یک فرودگاه گم کردهایم، ما فرزندانی غمگینیم که هر شب کابوس انفجار میبینیم، خواهران و برادرانی که جز یک عکس از مسافرمان بر دیوار چیزی نداریم.
ما بازماندگان یک جنایت هستیم. ما از تاریخ نزد شما بازگشتهایم، از تاراج چنگیزخان، از ایلغار تیمور، از نسلکشی رواندا، از جنایتخانهی پل پوت. ما از سدهی پیش با شما سخن میگوییم، از اردوگاههای کار اجباری استالین، از کورههای آدمسوزی هیتلر و از نشت اورانیوم در نیروگاه چرنوبیل.
ما بازماندگان یک جنایت هستیم. از روز هشتم ژانویهی دو هزار و بیست ما بازماندگان یک جنایت هستیم. ما که تنها یک بلیت هواپیما خریده بودیم. ما در زمستانی ابدی محصوریم و واقفیم که جز گرمای دستان خودمان هیچ پناهی در این سرمای استخوانسوز نداریم.
حال ما را تماشا کنید. هواپیمای ما را زدهاند. ما را تماشا کنید. ما میپرسیم آیا به عمد زدهاند؟ همه میگویند باید منتظر باشید همه میگویند این اطلاعات محرمانه است طبقهبندی شده است. پروندهی ما گرفتار سازمانهای اطلاعاتی و نظامی شده است. ما میدانیم عزیزان ما را قربانی آغاز یا پایان یک جنگ کردهاند قربانی مطامع رهبران مذهبی تهران قربانی سرداران جنگطلب و فربه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که همچنان در رویای صدور انقلابشان هستند. ما میدانیم از عزیزان ما چون سپر انسانی استفاده کردهاند اما کسی سخن نمیگوید. در ماه هفتم همهی طرفین همچنان دربارهی حقیقت سکوت کردهاند.
ما بازماندگان یک جنایت هستیم. صحنهی جنایت را منهدم کردهاند وسایل عزیزانمان را دزدیدهاند انگشتر ازدواج را از انگشت همسرانمان بیرون کشیدهاند پاسپورتهای کانادایی اغلبمان را پس ندادهاند عزیزانمان را شهید نامیدهاند و مرگشان را به ما تبریک گفتهاند. به ما و دنیا دروغ گفتهاند. هیچ از حقیقت نگفتهاند. جز مشتی دروغ چیزی به دست ما نرسیده است و ما باید شادمان باشیم که به کارشناسان کانادایی اجازه دادهاند به جز صحنهی تخریبشدهی جنایت، از بالهای سوختهی هواپیما هم فراتر از پروتکلها، عکسی بگیرند.
ما بازماندگان یک جنایت هستیم. ما را تماشا کنید. ما فرصت زاری نداشتهایم. ما فرصت گریستن نداشتهایم. ما هر روز از شنیدن خبری از سوی ایران یا سایر کشورها بر خود لرزیدهایم، از شنیدن خبر توافقهای پنهانی، دادن یا ندادن جعبهی سیاه و سکوت مجامع جهانی. ما ناگزیر شدهایم نامه بنویسیم، مدام و هر هفته و هر روز بارها با دستان لرزان نامه بنویسیم، با قلبی شعلهور کارزار راه بیندازیم، با فراخواندن دوستان دلشکسته وبسایت بزنیم زندگینامه فراهم کنیم، تا دل دیگران را بسوزانیم تا ترحم بخریم تا فراموش نشویم. عکسها و فیلمهای خصوصیمان را برخلاف میل باطنی منتشر کنیم تا موضوع فراموش نشود و شبهنگام آنگاه که همهی آدمیان به بستر میروند با چشمهای خیس و از خستگی چشم بر این دنیای رذل و بیپناهی ببندیم.
ما بازماندگان یک جنایت هستیم. ایکائو در پناه “بیطرفی” پنهان شده است. در پی فریاد دادخواهی ما، بیآنکه به یاد بیاورد چرا هفتاد و پنج سال پیش، متولد شده است به ما میگوید بیطرف است، ما میگوییم 176 نفر را کشتهاند او به ما میگوید باید با تمام طرفین منصفانه رفتار کند، ما میگوییم تحقیقاتی واقعی در کار نیست ما میگوییم کمیسیون بررسی سوانح هوایی در ایران دست در دست سپاه و نیروهای امنیتی عمل میکند ما میگوییم دستکم محکوم کنید اما ساکت ایستادهاند و تماشا میکنند.
ما بازماندگان یک جنایت هستیم. گفتگوهای مقامات سیاسی کشورها خواب از چشم ما ربوده است. در پی قتل عزیزان ما حرف از باز شدن سفارت میشود. در پی قتل عزیزان ما همه به قیمتگذاری مشغولند. بر آن مسافر نه ساله که خوب نقاشی میکشید و به سه زبان حرف میزد چه قیمتی بگذاریم؟ بر آن دختر بیست ساله که موهای زیبایی داشت و قرار بود پزشک بشود؟ بر آن استاد دانشگاه که عاشق نشستن در سایه و بوسیدن فرزندش بود؟ ما میگوییم پیش از تحقیقاتی منصفانه و بیطرفانه غرامت نمیخواهیم. میشنویم که قانون است. ما میگوییم حقیقت را میخواهیم میگویند صبر کنید. اما میبینید؟ میبینید که برای جعبهی سیاه که اولین قدم هر سانحهی هواییست هفت ماه صبر کردهایم؟ لاکربی دو روز، ام اچ 17 چهار روز، اتیوپی چهار روز، پرواز پاکستانی در همین ماه می چهار روز.
ما صبر میکنیم و باید گزارشی مضحک را تحمل کنیم که از تنظیمات غلط 107 درجهای سخن میگوید.
آیا معاملاتی شکل گرفته است؟ ما نمیدانیم. آیا قرارهایی پنهانی در کار است؟ ما نمیدانیم. آیا صبورتر از ما دیدهاید؟ ما برای همین جعبهی سیاه لعنتی هفت ماه صبر کردهایم و هنوز هم نمیدانیم بدهند یا ندهند، چیزی در آن هست یا نیست، تخریب شده است یا نشده است. میگویند خود را برای سالها کشمکش آماده کنید. ما را از گذر زمان نترسانید. ساعتهای ما از شش و هجده دقیقهی صبح تهران در روز هجدهم ژانویه متوقف مانده است. ما را از پنج سال و ده سال نترسانید. ما راه میرویم و نفس میکشیم اما زنده نیستیم. ما هم در آن هواپیما بودهایم اما سقوط نکردهایم. ما هم در هواپیمایی شعلهور پیش میرویم و این پرندهی سوزان تا آخرین شعله تا آخرین روز از این سالهای ترسناکی که پیش روی ما گذاشتهاند پرواز خواهد کرد.
ما بازماندگان یک جنایت هستیم و میدانیم جمهوری اسلامی ایران با سابقهی چهل و دو سال جنایت سازمانیافته در پی جعل حقیقت است و زمان میخرد. آنقدر زمان خواهد خرید تا ما خانوادهها خسته و درمانده شویم آنقدر زمان خواهد خرید که یک یک ما بمیریم. آنگاه که مذاکرات با نتیجهای ملموس پایان یابد و نام بازماندگان را در گورستانها بیابید.
اما خواستههای ما مشخص است:
1.ما تحقیقاتی را که توسط ایران سرپرستی بشود به رسمیت نخواهیم شناخت. اگر قانون ایکائو چنین گفته است قانون را تغییر دهید. همیشه اولین باری وجود دارد و این اولین بار است که یک حکومت هواپیمایی را بر فراز فرودگاه بینالمللی خود هدف قرار میدهد. قانون را تغییر دهید و تحقیقات در مورد یک قتل را به قاتل نسپرید چون ما نتیجه را در هر حال نخواهیم پذیرفت. قانون را تغییر دهید تا دوباره هیچ حکومتی جرات نکند به آدمهای بیگناه فقط چهار هزار فیت بالاتر از سطح دریا شلیک کند.
2.انتشار سه گزارش از سوی ایران اذعان دارد که آسمان ایران امن نیست. تا حل و فصل جنایت ps752 جلوی عبور پروازها از کریدور هوایی ایران را بگیرید. به قاتلین جایزه ندهید. آنها را بازخواست کنید. جان مسافران و خدمهی دیگر را به خطر نیندازید. بپرسید چه کسی دستور داده است آسمان باز بماند؟ بپرسید چه کسی دستور شلیک داده است؟ بپرسید چه کسی با وجود هشدارهای برخی سازمانهای ایمنی حمل و نقل اجازهی پرواز داده است؟
3.ما از کانادا میخواهیم در این باره یک پروندهی کیفری باز شود. ما میدانیم و از روز اول هم گفتهایم ایران همکاری نمیکند و صلاحیت تحقیقات هم ندارد. اگر این پرونده به دادگاه بینالمللی میرود که باید برود گشودن پروندهی کیفری در کانادا از ضروریات است. به باز کردن این پرونده کمک کنید.
4.ما میخواهیم در تحقیقات نمایندهای داشته باشیم. ما به ایران کاملا بیاعتمادیم و به ایکائو هم اعتماد خود را از دست دادهایم. طرفین درگیر هم ظاهرن به رهبری ایران در تحقیقات رضایت دادهاند. در این شرایط برای ما که قربانی هستیم هیچ شرایط سری و اطلاعات نظامی پنهانی معنا ندارد. یا اطلاعات درست و حقیقی را از آرشیو نهادهای نظامی و اطلاعاتی بیرون بکشید یا ما خانوادهها را در تحقیقات سهیم کنید. ما چطور به دنیایی اطمینان کنیم که نتوانسته است در بیش از شش ماه یک جعبهی سیاه را از دستان حکومتی زورگو و آدمکش بیرون بکشد؟
اگر این خواستهها اجابت نشود اگر این قوانین تغییر نکند سرنوشت ما سرنوشت خانوادهی زهرا کاظمی خواهد بود، سرنوشت خانوادهی کاووس سیدامامی، خانوادهی سعید ملکپور، نیلوفر بیانی و کسان دیگر.
ما بازماندگان این جنایت هستیم. برای ما کاری بکنید پیش از آن که کاملا در تاریکی فرو برویم.